متن و ترجمهی بخش مرور شده از نامه ۳۱
و من وصیة له علیه السلام للحسن ابن علی علیهما السلام کتبها إلیه بحاضرین منصرفا من صفین
وصیّتى است از امیر المؤمنین به حسن بن على (علیهما السّلام) که آن را در ناحیۀ حاضرین، در آن هنگام که از جنگ صفّین باز مى گشت، نوشته است
منَ اَلْوَالِدِ اَلْفَانِ اَلْمُقِرِّ لَِّمَانِ اَلْمُدْبِرِ اَلْعُمُرِ اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ اَلسَّاکِنِ مَسَاکِنَ اَلْمَوْتَى اَلظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً
از طرف پدرى که فانى مى شود و به دگرگونى و سپرى شدن روزگار، اقرار مى کند،پدرى که عمر خود را پشت سر گذاشته و در برابر حوادث روزگار تسلیم گشته است، نکوهش کنندۀ دنیا و عازم به ست در محلّ مردگان، و کوچ کننده از دنیا، (به سوى آخرت) در فردا (یعنى در زمانى نزدیک)
إلَى اَلْمَوْلُودِ اَلْمُؤَمِّلِ مَا لاَ یُدْرِکُ اَلسَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ غَرَضِ اَلْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ اَلْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ اَلْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ اَلدُّنْیَا وَ تَاجِرِ اَلْغُرُورِ وَ غَرِیمِ اَلْمَنَایَا وَ أَسِیرِ اَلْمَوْتِ وَ حَلِیفِ اَلْهُمُومِ وَ قَرِینِ اَلْأَحْزَانِ وَ نَصْبِ اَلْآفَاتِ وَ صَرِیعِ اَلشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ اَلْأَمْوَاتِ
به فرزندى آرزومند چیزى که به دست نمى آید آن که رهسپار راه هلاک شدگان و هدف تیر بیماریها و در گرو و اسیر روزگار است، آماج تیر مصیبت ها و بندۀ دنیا است، سوداگر غرور و مدیون مرگها است، اسیر مرگ و هم پیمان اندوه ها، همراه و همنشین غم ها و در برابر آفتها است (یا هدف آفتها است) و به خاک افتاده و مغلوب شهوتها و جانشین مرده ها است.
أمَّا بَعْدُ فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ اَلدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ اَلدَّهْرِ عَلَیَّ وَ إِقْبَالِ اَلْآخِرَةِ إِلَیَّ مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ وَ اَلاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی غَیْرَ أَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ اَلنَّاسِ هَمُّ نَفْسِی
امّا بعد از این سخنان، پس به راستى من آنچه به دست آوردم از پشت کردن دنیا به من و سرکشى روزگار بر من و رو کردن آخرت به سوى من، چیزى است که مرا از یاد غیر خودم، و از کارى، جز اهتمام و اندیشه کردن در آنچه به دنبال من است (یعنى آخرت) باز مى دارد، غیر از اینکه من از آنجایى که (به موجب آنچه ذکر شد از این پس) فکر و اندوهم، تنها دربارۀ خود من خواهد بود، نه دربارۀ مردم
فصَدَفَنِی رَأْیِی وَ صَرَفَنِی عَنْ هَوَایَ وَ صَرَّحَ لِی مَحْضُ أَمْرِی فَأَفْضَى بِی إِلَى جِدٍّ لاَ یَکُونُ فِیهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لاَ یَشُوبُهُ کَذِبٌ
بنابر این، اندیشه و فکرم در برابرم قرار گرفت و مرا از تمایلات نفسانى برگردانید و باز داشت، و کار و وضعم را، خالص و بى شائبه به همانگونه که هست، برایم آشکار ساخت، و مرا به جدّیّتى کشانید که هیچگونه بازى و مزاحى در آن راه ندارد و به راستى و صدقى رسانید که دروغ و کذبى با آن آمیخته نیست
و وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی حَتَّى کَأَنَّ شَیْئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِی وَ کَأَنَّ اَلْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِی فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی فَکَتَبْتُ إِلَیْکَ کِتَابِی مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِیتُ لَکَ أَوْ فَنِیتُ
و تو را جزءى از خود بلکه مانند همۀ وجود خود یافتم، به گونهاى که هر چه به تو برسد، گویى به من رسیده (۱۲) و گویى که اگر مرگ نزد تو آید، نزد من آمده است، پس آنچه تو را رنج مى دهد مرا رنجور مى سازد (یا آنچه مورد علاقه و توجّه تو است، مورد علاقه و توجّه من نیز مى باشد) از این روى، (این وصیّت نامه را) براى تو نوشتم، تا به آن استظهار و پشتیبانى بجویى (یا تا اینکه من مطمئّن باشم که تو آن را مورد عمل قرار مى دهى) خواه من زنده بمانم، یا به راه فنا بروم.
دریافت فایل صوتی
عنوان: نامه ۳۱ جلسه اول
حجم: 26.4 مگابایت
عضویت در کانال نثرطوبی
@nasretooba
درباره این سایت