نثر طوبی



"بضعة" در لغت به معنای سرمایه است.
امام رضا علیه السلام همانند حضرت زهرا سلام الله علیها با ت عملی و علمی خود باعث شدند در بزنگاهی که دین در شرف از بین رفتن بود، آن را حفظ کنند.

مدت صوت حدودا ۵ دقیقه

@nasretooba
[صدا ۵:۳۱]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


انسان به خاطر محبوبش کارهای خاص انجام می‌دهد. کارهایی که او دوست دارد و می‌پسندد.

محبت یک حس تنها نیست. محبت از جنس #اعتقاد است.

قیمت هر کس به این محبت‌های اوست!

چه چیزی را دوست داریم؟ قیمت ما چه قدر است؟

@nasretooba
[عکس 1101×1279]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


اما این قافله ی بیش از 20 میلیونی دارد می رود و ماییم که می توانیم همراه این رود خروشان خودمان را به دریای رحمت حسینی وصل کنیم.

بسیاری عذر دارند و امکان حضور ندارند. اما بسیاری هم بدون عذر آن را ترک می کنند.

در کنار همه ی حرف ها به نظر این حقیر پیاده روی اربعین بهترین فرصت برای خلوت با خود است. قدم به قدم بین دو قطعه از بهشت می شود به #خود مان فکر کنیم.

به نظر شما به چه چیز بهتر است در این مسیر فکر کنیم؟

#حب_الحسین_یجمعنا


@nasretooba
[عکس 256×256]


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


روزشمار غدیر 48

48 روز تا غدیر.


اگر کسی به شخص یا شیء ای علاقه دارد، باید به تبعات آن هم پای بند باشد. و اگر لازم باشد هزینه این محبت و علاقه را هم بپردازد. 

دوست داشتن پیامبر و اهل بیت او صلوات الله علیهم اجمعین، هزینه دارد. باید به خاطر این محبت بعضی علاقه های شخصی و دنیایی خودمان را کنار بگذاریم.

اصلاً مگر عاشق و محبّ واقعی ، چیزی جز لبخند معشوق و محبوب را می خواهد؟ دیدن لبخند رضایت مولا چه قدر می ارزد؟


نثرطوری را در فضای مجازی دنبال کنید

پیامرسان ایتا

eitaa.com/nasretooba


پیامرسان بله

ble.im/nasretooba


پیامرسان سروش

sapp.ir/nasretooba


تلگرام

t.me/nasretooba



 

 

متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱

و من وصیة له علیه السلام للحسن ابن علی علیهما السلام کتبها إلیه بحاضرین منصرفا من صفین
وصیّتى است از امیر المؤمنین به حسن بن على (علیهما السّلام) که آن را در ناحیۀ حاضرین، در آن هنگام که از جنگ صفّین باز مى گشت، نوشته است

منَ اَلْوَالِدِ اَلْفَانِ اَلْمُقِرِّ لَِّمَانِ اَلْمُدْبِرِ اَلْعُمُرِ اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ اَلسَّاکِنِ مَسَاکِنَ اَلْمَوْتَى اَلظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً
از طرف پدرى که فانى مى شود و به دگرگونى و سپرى شدن روزگار، اقرار مى کند،پدرى که عمر خود را پشت سر گذاشته و در برابر حوادث روزگار تسلیم گشته است، نکوهش کنندۀ دنیا و عازم به ست در محلّ مردگان، و کوچ کننده از دنیا، (به سوى آخرت) در فردا (یعنى در زمانى نزدیک)

إلَى اَلْمَوْلُودِ اَلْمُؤَمِّلِ مَا لاَ یُدْرِکُ اَلسَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ غَرَضِ اَلْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ اَلْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ اَلْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ اَلدُّنْیَا وَ تَاجِرِ اَلْغُرُورِ وَ غَرِیمِ اَلْمَنَایَا وَ أَسِیرِ اَلْمَوْتِ وَ حَلِیفِ اَلْهُمُومِ وَ قَرِینِ اَلْأَحْزَانِ وَ نَصْبِ اَلْآفَاتِ وَ صَرِیعِ اَلشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ اَلْأَمْوَاتِ
به فرزندى آرزومند چیزى که به دست نمى آید آن که رهسپار راه هلاک شدگان و هدف تیر بیماریها و در گرو و اسیر روزگار است، آماج تیر مصیبت ها و بندۀ دنیا است، سوداگر غرور و مدیون مرگها است، اسیر مرگ و هم پیمان اندوه ها، همراه و همنشین غم ها و در برابر آفتها است (یا هدف آفتها است) و به خاک افتاده و مغلوب شهوتها و جانشین مرده ها است.

أمَّا بَعْدُ فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ اَلدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ اَلدَّهْرِ عَلَیَّ وَ إِقْبَالِ اَلْآخِرَةِ إِلَیَّ مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ وَ اَلاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی غَیْرَ أَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ اَلنَّاسِ هَمُّ نَفْسِی
امّا بعد از این سخنان، پس به راستى من آنچه به دست آوردم از پشت کردن دنیا به من و سرکشى روزگار بر من و رو کردن آخرت به سوى من، چیزى است که مرا از یاد غیر خودم، و از کارى، جز اهتمام و اندیشه کردن در آنچه به دنبال من است (یعنى آخرت) باز مى دارد، غیر از اینکه من از آنجایى که (به موجب آنچه ذکر شد از این پس) فکر و اندوهم، تنها دربارۀ خود من خواهد بود، نه دربارۀ مردم

فصَدَفَنِی رَأْیِی وَ صَرَفَنِی عَنْ هَوَایَ وَ صَرَّحَ لِی مَحْضُ أَمْرِی فَأَفْضَى بِی إِلَى جِدٍّ لاَ یَکُونُ فِیهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لاَ یَشُوبُهُ کَذِبٌ
بنابر این، اندیشه و فکرم در برابرم قرار گرفت و مرا از تمایلات نفسانى برگردانید و باز داشت، و کار و وضعم را، خالص و بى شائبه به همانگونه که هست، برایم آشکار ساخت، و مرا به جدّیّتى کشانید که هیچگونه بازى و مزاحى در آن راه ندارد و به راستى و صدقى رسانید که دروغ و کذبى با آن آمیخته نیست

و وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی حَتَّى کَأَنَّ شَیْئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِی وَ کَأَنَّ اَلْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِی فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی فَکَتَبْتُ إِلَیْکَ کِتَابِی مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِیتُ لَکَ أَوْ فَنِیتُ
و تو را جزءى از خود بلکه مانند همۀ وجود خود یافتم، به گونه‌اى که هر چه به تو برسد، گویى به من رسیده (۱۲) و گویى که اگر مرگ نزد تو آید، نزد من آمده است، پس آنچه تو را رنج مى دهد مرا رنجور مى سازد (یا آنچه مورد علاقه و توجّه تو است، مورد علاقه و توجّه من نیز مى باشد) از این روى، (این وصیّت نامه را) براى تو نوشتم، تا به آن استظهار و پشتیبانى بجویى (یا تا اینکه من مطمئّن باشم که تو آن را مورد عمل قرار مى دهى) خواه من زنده بمانم، یا به راه فنا بروم.

 

 

دریافت فایل صوتی
عنوان: نامه ۳۱ جلسه اول
حجم: 26.4 مگابایت

 

عضویت در کانال نثرطوبی
@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


تمام کشور من کاظمین کوچک مردی ست
که در هر گوشه ای از خاک ایران بارگاهی داشت

تمام سرزمینم غرق در موسی بن جعفر شد
تو حول حالنایی حال و روزم با تو بهتر شد

تو مثل جان درون خاک من هر گوشه پنهانی
تو شیرازی خراسانی قمی آری تو ایرانی

کنون دریای طوفانی ست ایران ناخدایی کن
نمک گیر تبار توست این کشور دعایی کن

دلم روشن نگاهم گرم حالم احسن الاحوال
به لطف روضه های تو چه سالی می شود امسال

که ایران در تو میبیند بهار سرزمینش را
کنار سفرهء باب الحوائج هفت سینش را

شاعر: سید حمید رضا برقعی

کانال نثر طوبی
@nasretooba


Add a comment

مشاهده مطلب در کانال


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

شیپکا شاپ آموزش کسب درآمد میلیاردی استخراج بیتکوین رایگان Lauren Colette آموزش مدارس و فضای مجازی Tara Dipesh 22بهمن Jim